به عطر تو بر لباسم ترجیح می دهم
تو درد دلم بودی سیگار مرهم دلم
تو با سوزاندن دلم مرا به زیر می بردی
سیگارم با سوزاندن دلش مرا به عرش می برد
تو معشوق بودی و من عاشق
حال من معشوقم و سیگارم عاشق
معشوق بودن هم لذتی دارد
............................................................................
چه کسی میگوید که من هیچ ندارم…؟
من چیزهای با ارزشی دارم ….!
حنجره ای برای بغض …
چشمانی برای گریه…
لبهایی برای سکوت…
ریه هایی برای سیگار…
دستهایی برای خالی ماندن…
پاهایی برای نرفتن….
شبهایی بی ستاره….
پنجره ای به سوی کوچه بن بست…
و وجودی بی پاسخ...
............................................................